ايد برخي افراد با اصطلاح «رجعت» آشنايي چنداني نداشته باشند؛ از اين رو، براي آشنايي بيشتر با بحث رجعت و ميزان اهميت آن، مطلب را با روايتي از امام صادق عليه السلام آغاز ميکنيم و سپس به بحث درباره آن ميپردازيم.
امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «اَلْرَجْعَةُ حَقٌ وَ مَنْ لَمْ يُؤمِن بِها لَيْسَ مِنّا؛(1) رجعت حق است و هركس به آن ايمان نداشته باشد از ما اهلبيت نيست.» از اين روايت ميتوان چند مطلب برداشت کرد:
1. رجعت، حق است؛ يعني امري است كه باطل در آن راه ندارد و تحقق آن نيز حتمي است.
2. هر کس معتقد به رجعت نباشد، از دايره مكتب اهلبيت عليهم السلام بيرون خواهد بود.
3. اعتقاد به رجعت بايد در حد ايمان به آن باشد، يعني علاوه بر بيان زباني، بايد به آن معرفت قلبي نيز داشته باشيم.
4. وقتي عدم اعتقاد به رجعت با عدم همراهي با مكتب اهلبيت عليهم السلام برابر ميشود (ليس منّا)، روشن است كه مسأله رجعت به عنوان ضروريات مذهب قلمداد شده است.
مفهوم رجعت
رجعت در لغت به معناي بازگشتن و بازگردانيدن ميباشد؛ اما در اصطلاح ديني و عقيدتي ما، جامعترين تعريف ـ كه از متن روايات برخاسته ـ اين است: بازگشت اهلبيت عليهم السلام و مؤمنين خالص و كفار خالص به اين دنيا در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف. علت برگشت نيز اين طور بيان شده است که اهلبيت عليهم السلام و مؤمنين بتوانند در راستاي تحقق كلمه توحيد و عدل جهاني، حضرت را ياري کنند و از كفار خالص نيز انتقام گرفته شود، كه در واقع، اين انتقام، بخشي از عذاب آنان است كه در اين دنيا آن را ميچشند.
امكان وقوع رجعت و شواهد قرآني آن
پس از آشنايي با اين مفهوم، اولين سؤالي كه به ذهن ميرسد اين است كه آيا برگشت مجدد روح به بدن مادي امكان پذير است؟ به عبارت ديگر، آيا اين مسأله در گذشته تحقق يافته است يا خير؟
با رجوع به آيات قرآني به خوبي درخواهيم يافت كه برگشت روح به بدن مادي سابقاً تحقق يافته است؛ پس وقوع آن محال نيست و خداوند برانجام آن قدرت دارد:
الف) (اَلَم تَرَ اِلي الَّذينَ خَرجُوا مِن ديارِهم وَ هُم اُلُوفٌ حَذَرَالْمَوتِ فقالَ لَهُمْ مُوتوا ثمَّ اَحْياهُم)[2]؛ « آيا نديدى جمعيتى را که از ترس مرگ، از خانههاى خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بيمارى طاعون، از شرکت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بميريد! سپس آنها را زنده کرد.» در تفسير اين آيه آمده است كه هفتاد هزار نفر، از ترس طاعون، خانه و ديار خود را ترك كردند و مرگ آنان را فرا گرفت. پس از مدّتي طولاني، يکي از پيامبران بنياسرائيل، آثار ويراني و مرگ آنان را ديد؛ لذا از خداوند خواست كه آنان را زنده كند و خداوند نيز آنان را زنده كرد.»
ب) (يَومَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّنْ يُكَذَّبُ بِآياتِنا فَهُم يُوزَعُون([4] ؛ «[اي رسول خدا! روزي را به ياد امت بيانداز كه] از هر قومي يك دسته را كه تكذيب آيات ما ميكنند برميانگيزيم و آنها مورد بازخواست قرار ميگيرند.» اگرچه در اين آيه، واژة حشر به كار رفته است اما دلالت بر قيامت نميکند، چرا که اگر قرار بود اين برانگيختن، به معناي قيامت باشد، لازم ميشد كه به حشر گروه و دستهاي از قوم اشاره نشود؛ زيرا در آيه 47 سوره كهف، خداوند ميفرمايد: )وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا( ؛ «در روز قيامت، همه را در صف محشر از قبرها بر ميانگيزيم و يكي را فرونگذاريم.» همان طور كه روشن است در روز قيامت، همه برانگيخته ميشوند نه دسته و گروهي.
در روايت است كه ابوبصير خدمت امام باقر عليه السلام بود و حضرت از او پرسيد: «آيا اهل عراق، منكر رجعت هستند؟» ابوبصير پاسخ داد: «بله». حضرت فرمودند: «مگر آنان، آيه )يَومَ نَحْشُرُمِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّنْ يُكَذَّبُ بِآياتِنا فَهُم يُوزَعُون( را نخواندهاند؟»
و همچنين «حماد» نقل کرده است که امام صادق عليه السلام از من پرسيد: «مردم درباره آيه شريفه )يَومَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً..( چه ميگويند؟» گفتم: «ميگويند اين آيه شريفه درباره قيامت است.» حضرت فرمودند: «چنين نيست كه ميگويند؛ بلكه اين آيه درباره رجعت است.» سپس فرمودند: «آيا خداوند در قيامت برخي را محشور ميكند و ديگران را وا ميگذارد؟»
روايات و مسأله رجعت
بيان روايات در اثبات رجعت و چگونگي آن، به حدي از روشني است که هيچ شک و شبههاي باقي نميگذارد. اساساً در احاديث ما، رجعت، تواتر معنوي دارد؛[6] چنان که علامه مجلسي رحمه الله ميگويد: «چگونه ممکن است کسي حقانيت ائمه را باور کند، ولي در آنچه از آن به صورت متواتر رسيده و بيش از دويست حديث صريح در بيش از پنجاه کتاب است و آنان را چهل نفر از بزرگان و انديشمندان نقل کردهاند، ترديد کند؟»[7] به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام فرمودند: «چون قائم ما ظهور كند، نزد قبر هر مؤمني مَلكي ندا ميكند كه اي فلاني! صاحب و امام تو ظاهر شد، اگر ميخواهي به او ملحق شو و اگر ميخواهي در كرامت و نعمت حق باشي، همين جا بمان! پس بعضي بيرون آيند و بعضي در نعيم الهي ميمانند.»[8]
در متن بسياري از زيارت نامهها نيز به مسأله رجعت تصريح شده است؛ مثلاً در زيارت وارث كه از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده، ميگوييم: «خدا، پيامبران و ملائکه را شاهد ميگيرم كه نسبت به شما مؤمن هستم و به رجعت شما يقين دارم.»[9]
و آخرين نکته آن که از مجموع روايات به دست ميآيد كه شهداي كربلا، همه پيامبران عليهم السلام ، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السلام ، اصحاب پيامبران، و همچنين دشمنان اهلبيت و آنانكه در شرك محض ميباشند، رجعت ميكنند.
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «نخستين كسي كه به دنيا باز ميگردد، حسين بن علي عليه السلام و اصحاب با وفايش، و يزيد بن معاويه و ياران نابكارش ميباشند. پس آن حضرت با اصحاب خويش، يزيديان را قصاص ميكند.»[10]
.1 رجعت در لغت به معناي بازگشتن و بازگردانيدن ميباشد؛ اما در اصطلاح ديني و عقيدتي ما، جامعترين تعريف ـ كه از متن روايات برخاسته ـ اين است: بازگشت اهلبيت عليه السلام و مؤمنين خالص و كفار خالص به اين دنيا در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف.
.2 بيان روايات در اثبات رجعت و چگونگي آن، به حدي از روشني است که هيچ شک و شبههاي باقي نميگذارد. اساساً در احاديث ما، رجعت، تواتر معنوي دارد؛
[1] . بحارالانوار، ج53، ص92.
[3] . نمونه اين آيات بسيار است، مانند آيه 56 و 73 سوره بقره و...كه به علت طولاني شدن كلام از ذكر آنها خودداري ميكنيم.
[6] . تواتر به اين معني است که شمار راويان يک روايت، در هر طبقه، به حدي باشد که تباني افراد بر دروغ گفتن در مورد آن روايت، محال باشد.
[7] . بحارالانوار، ج53، ص122.
نظرات شما عزیزان: